لذت رنج آور
برخورد دو دست بعضا میتواند موجب افزایش تنش شود. انگشتانی که یکدیگر را در تخیلی حس می کنند و ضربان قلب را افزایش می دهند. خون در بدن با سرعت بیشتری به جریان می افتد و صدای نفس ها بلند تر از حد معمول شنیده می شود. فرد بی تابی میکند. رانه ها اوج میگیرند که چیزی را بیابند تا این تنش را تخفیف دهند. آمیزش صورت میگیرد. تنش کاهش پیدا میکند. لذت اتفاق می افتد. فرد مرزی برای توقف این لذت نمیخواهد. در نهایت ترین شکل ممکن میخواهد این رانه ها و انرژی های روانی که از درون به بیرون پرتاب می شوند را ارضا کند. تا نهایت این انرژی را میخواهد تخلیه کند. انتهایش را میخواهد. ضرورت ساختاری اما میزان برون ریزی را کنترل میکند. سرکوب اتفاق می افتاد. خط پایه ی تنش، بساط خود را جایی بالاتر از صفر پهن میکند و اجازه نمیدهد فرد به نقطه ی صفر تنش برسد. فرایند ارضا جایی بالاتر از خط پایه به پایان میرسد و رنج دوباره به بار می آید. این یک فرایند هر روزه است. یک لذت رنج آور. یک پارادوکس.
- ۹۹/۰۴/۲۸